یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

روزهای ما

دیگه کم کم داره اردیبهشت هم تموم میشه و با تموم شدنش مهد هم دیگه نمیری... تصمیم سختی بود واسه رفتن یا نرفتنت ولی خوب بالاخره تصمیم گرفتم دیگه مهد نری بلکه شاید از بهونه گرفتنهات کم بشه چون حس میکنم یه بخشی به خاطر دور بودن از من باشه... هرچند میدونم برات سخت باید باشه که بخوای تو خونه بمونی ولی بهتره که دیگه تابستون رو خونه بمونی.جدیدا به حرکات ژیمناستیک علاقه پیدا کردی و بعضی وقتها میگه مامان منو بفرست کلاس لاله!!!(کلاس رقص باله...یه روز داشتم در موردش با مامان پرستش حرف میزدم که شنیدی و در موردش پرسیدی و منم واست توضیح دادم). اینروزا دارم رو خودم کار میکنم که کمتر نق زدنهای تو روم تأثیر بذاره... جدیدا وقتی محرومیت میگیری و میری تو اتاق حر...
29 ارديبهشت 1393

پدرم تکیه گاه ارزوهای من است

ﭘﺪﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ فرزندش ﻭ ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ:ﻣﻦ ! ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﮐﻤﯽ ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﮕﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ! ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﻟﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﺯﺣﻤﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺍﺯ ﺷﻮﻧﻪ فرزندش ﺑﺮﺩﺍﺷت و ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺗﻮ ﻗﻮﯾﺘﺮﯼ ﯾﺎ ﻣﻦ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ! ﭘﺪﺭ ﮔﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﻧﻈﺮﺕ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ؟ فرزند ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﺸﺘﻤﻪ...   روزهای زیبا رو ما میسازیم مناسبتها فقط بهانه است... پدر مهربون و دوست داشتنی خانه پرمهر ما روزت مبارک ...
22 ارديبهشت 1393

درد دل مامانی

این روزا تمام درگیری ذهنیم این شده که چطور باهات رفتار کنم که تو نق نزنی... آره مامانجون اینقدر نق میزنی که خیلی وقتها عصبیم میکنی... اصلا نمیخوام سرت داد بزنم ولی اینقدر نق میزنی که  صبر مامان تموم میشه و تا صدام بالا نره ول نمیکنی... سرهرچیز کوچیکی بهونه میگیری و شروع میکنی... مثلا چرا کتابم کج شده! چرا مدادم نوکش شکسته!! چرا آب کم ریختی!! چرا زمین کجه!!اینو بخر و اونو بخر!! کاش اونو میخریدی!! وایییی بعضی وقتها سرگیجه میگیرم از این همه نق زدن و غرغرکردن....دیروز یه کم کمتر اذیت کردی و به خاطرش امروز برات یه قمقمه گرفتم که مربی مهدت از طرف فرشته ها بهت جایزه بدن و بگن به خاطر این بوده که تو کمتر اذیت کردی. نمیدونم حالا جواب میده یا نه...
17 ارديبهشت 1393

تب اینروزا

تب تکنولوژی تو رو هم فرا گرفته آرامِ جان!! کار با گوشیهای تاچ رو که کامل بلدی و تازه چیزایی رو هم یاد من مادر میدی!! حالا چندوقت پیش با یه حالت حق به جانبی گفتی مامان برام لب تِب بخر!!! و من که از لحنت خنده ام گرفته بود گفتم حالا این تبلت چی هست ؟ خیلی قشنگ گفتی اونی که از گوشی بزرگتره و توش بازی داره. بچه ها همه دارن منم میخوام!!!!!
15 ارديبهشت 1393

آهنگ زندگی

امروز صبح هم مثل روزهای قبل وقتی راهی مهدکودکت کردم موبایل و هندزفری رو برداشتم و زدم بیرون برای پیاده روی. دلم نمیاد هوای خوب این روزها رو مخصوصا صبحگاه رو از دست بدم. هندزفری به گوش راه افتادم و باز پیش خودم گفتم دوباره یادم رفت آهنگهایی که میخوام رو انتخاب کنم که مجبور نباشم هی آهنگ عوض کنم موقع پیاده روی .آخه اون وسط ِحس گرفتن با یه آهنگ و منتظر بعدیش بودن یهو یکی از قصه هایی که برات دانلود کردم هم میاد و مجبورم که هی عوض کنم. تو همین فکرا بودم که یهو صدای تو، تو گوشم نواخته شد... شیطونک من نمیدونم کی و چه وقت گوشی من رو برداشته بودی و صدات رو ضبط کرده بودی و بعد کلی ادا و اطوار در آوردن یکی از شعرهات رو خونده بودی .قیافه من اون لحظه دی...
8 ارديبهشت 1393

قرار صبحگاهی

پنج شنبه صبح و یه قرار دونفره از قبل تعیین شده برای یه روز با هم بودن من و تو. صبح یه روز دل انگیز و رفتن به پارک برای خوردن یه صبحانه دونفره... آخ که چقدر هیجان داشتی تو که مثلا یه راز بود بین من و تو و مثلا بابا خبر نداشت... چه صبحانه ای خوردی برای اولین بار بدون دغدغه من برای کم خوردن و یا اصلا نخوردنت... حسابی بهت مزه داد .به خصوص که بلافاصله بعد خوردن صبحانه داشتی سرسره بازی میکردی کوچولوی مامان ...
6 ارديبهشت 1393

عیدِ مامانها

الان چند سالی میشه که روز مادر رو نتونستم کنار مامانی باشم و فقط تلفنی صداش رو شنیدم... دلم میخواست امسال پیشش میبودم و بغلش میکردم محکم... شاید این حس رو تو هم داشتی که امروز صبح وقتی داشتی صبحانه میخوردی گفتی خواب دیدم خونه مامانی بودیم و اونجا مامانی داشت در خونه رو باز میکرد و ... امروز روز قشنگیه...میدونم که از راه میرسی با کاردستی که دیروز تمام و کمال برام توضیحش دادی و گفتی خاله گفته مامانهاتون خوشحال میشن و عید مامانهاست ... خوشحالم که هستی تا من اینروز رو کنار تو بهتر درک کنم. نمیدونی با بودن تو هرروز عید مامانِ نازنینم. وایی نمیدونی امروز چه خبر خوبی شنیدم و خوندم. امیدوارم امسال سال شنیدن خبرهای خوب باشه... دوستت دارم نازنینم ...
31 فروردين 1393
1